بصورت خلاصه پوست تمامی قسمتهای بدن را پوشش میدهد و در این میان ناخن و مو را نیز از متعلقات پوست میشماریم. پوستاز فاکتورهای آسیب رسان خارجی در برابر کاهش رطوبت و آسیبها محافظت مینماید. ناخن، مو و غده های چربی و تعریق از متعلقات پوست به شمار میروند. مساحت پوست یک انسان بالغ تقریبا معادل 1.6 متر مربع میباشد.
ضخامت پوست با توجه به سن شخص و جنسیت فرد متفاوت است. همینطور پوست قسمتهای مختلف عضوهای بدن نیز متغیر است. در نگاه کلی پوست آقایان نسبت به پوست بانوان ضخیم تر میباشد. چربی زیر پوست در بانوان میزان بیشتری دارد. پوست پلک بعنوان نازکترین پوست و پوست کف پا ضخیم ترین اقسام پوست بدن میباشند.
آشنایی با لایه های پوست
اگر به شکل زیر که برشی از پوست را نمایش میدهد توجه داشته باشد متوجه میشوید که پوست همچون صفحه کاغذ تخت نمیباشد و از یک ساختار لایه لایه برخوردار است. لایه رویی پوست را «اپیدرم» و لایه درونی را «درم» مینامیم. در زیر درم نیز لایه ای به نام «هیپودرم» موجود میباشد که بعنوان بخشی از پوست به حساب نمی آید.
اپیدرم: سطحی ترین لایه پوست
اپیدرم سطحی ترین لایه پوست میباشد که خودش از چندین لایه مختلف به وجود آمده است. عمیق ترین لایه اپیدرم را لایه «بازال» نامیده اند که در آنجا سلولهای پوستی زاییده میشوند. از این رو نام این لایه، لایه «زایا» نیز گفته میشود. سلولهای پوستی بخش زایای اپیدرم یا همان (کراتینوسینها) با روش تقسیم سلولی و در مدت زمان یک روز زاییده میشوند و به لایه بالاتر منتقل میگردند.
سلولهای پوستی اپیدرم در ابتدای زایش پر آب بوده و از شکلی هندسی شبیه به مکعب برخوردارند. اما با گذشت زمان و نزدیک شدن به لایه های بالاتر، رطوبت خود را کم کم از دست داده و در نتیجه بصورت پهن تر و خشک تر میشوند. در پایان نیز در سطح پوست بصورت سلولهای مرده با نام لایه شاخی ظاهر میشوند. 2 هفته زمان نیاز است تا سلولها در لایه بازال اپیدرم زاییده شده و به لایه «شاخی» برسند. 2 هفته دیگر نیز زمان نیاز است تا سلولها در لایه شاخی بالا رفته و از پوست جدا شده و بیفتند.
در اینجا میتوان گفت وظیفه اصلی اپیدرم ساخت لایه شاخی است. لایه شاخی از سلولهای مرده و مقاوم در برابر آب شکل یافته است که از طریق مایع بین سلولی (ترکیبی بسیار پیچیده از جنس ترکیبات چرب) بهم متصل شده اند. وظیفه این ترکیبات چرب ممانعت از هدر رفتن آب از راه پوست است. لایه شاخی دائما تشکیل شده و میریزد. پس نتیجه میگیریم مدت زمان لازم برای تجدید لایه شاخی پوست 2 هفته خواهد بود.
آشنایی با لایه شاخی پوست
بالاترین لایه اپیدرک لایه شاخی است. سلولهای لایه شاخی را با نام کورنئوسیت (Corneosyte) میشناسیم. کورنئوسیتها در واقع دارای حیات نمیباشند و مرده اند. لایه شاخی ساختاری همانند یک دیوار آجری را داراست که در آن دیوار، آجرها را کورنئوسیت و مایع بین سلولی را ملات تشکیل میدهد. جهت تفهیم بهتر به شکل زیر دقت نمایید.
در لایه شاخی برخی عوامل همچون آب، گلیسیرول، فنول اوره، املاح آلومینیوم، اتانول و اسیدهای چرب میتوانند نفوذ پذیری پوست را افزایش دهند. با اینکه کف دستها و کف پاها ضخیم ترین لایه شاخی را دارند اما بر خلاف تصور، از تراوایی و نفوذ پذیری بالایی در برابر آب برخوردارند. در لایه شاخی سالم اپیدرم که در شکل زیر مشاهده مینمایید عوامل مرطوب کننده طبیعی یا NMF به صورت دانه های بنفش مشخص شده است.
کورنئودسموزومها مرتبط کننده سلولها بوده که با خطوط بنفش در شکل مشخض شده اند. کورنئوسیتها سلولهای اصلی لایه اپیدرم هستند. روی کورنئوسیتها یک لایه لیپیدی کورنیفای شده قرار دارد. لیپیدهای بین سلولی نیز در این تصویر با رنگ سفید مشاهده میگردند.
به چندین دلیل لایه شاخی را مهمترین لایه پوست مینامیم. زیرا:
- وظیفه حفظ رطوبت پوست را دارد
- از هدر رفت آب از طریق پوست جلوگیری میکند.
- از نفوذ آلودگی ها و میکروبها به داخل پوست ممانعت مینماید.
- از نفوذ پرتوهای آسیب رسان نیز به پوست جلوگیری میکند.
10 الی 50 طبقه سلول روی هم لایه شاخی را تشکیل میدهد و ضخامت این لایه 10 الی 50 میکرومتر (µm) است. میتواند آب را جذب نماید و ضخامتش چندین برابر افزایش یابد. کف پا و کف دست قسمتهایی از بدن هستند که دارای ضخیم ترین لایه شاخی اند و پلک و لبها نیز نازکترین لایه شاخی را دارند. سلولهای این لایه مرده، کراتینیزه و بدون هسته میباشند. با ضخامت نازک خود اما یک سد قدرتمند در نفوذ و یا خروج مواد بشمار میرود.
لایه شفاف اپیدرم
لایه شفاف یا لایه روشن اپیدرم پوست، طبقه ای میباشد دارای سلولهای کراتینه که هسته آنها متلاشی شده است، میباشد. هر از گاهی داخل این لایه سلولی مواد روغنی به چشم میخورد که احتمالا از متلاشی شدن لیبوزومها است. لایه شفاف معمولا در نقاطی از بدن که پوست از ضخامت بالایی برخوردار است دیده میشود. همانند کف پاها و کف دستها.
لایه دانه دار اپیدرم
لایه دانه دار اپیدرم دارای یک الی چهار هدف میباشد. در لایه دانه دار اپیدرم، فعالیتهای متابولیکی وجو دارد و در واقع این لایه هنوز زنده است. اما سلولهای این لایه پهن بوده و فاقد دستگاه گلژی و میتوکندری میباشند. این لایه دارای ماده مهمی همچون کراتوهیالین است که خاستگاه کراتین پوست میباشد و در لایه دانه دار ساخته میشود و به سمت لایه شاخی حرکت مینماید. همینطور لایه دانه دار از ماده ای به نام پروفیلاگرین برخوردار است که پیش ساز سنتز پروتئین میباشد. فیلاگرین با کراتین پلهای عرضی تشکیل داده و سبب افزایش استحکام پروتئین میشوند.
لایه خاردار اپیدرم
لایه خاردار اپیدرم ضخیمترین قسمت زنده اپیدرم میباشد که از 3 الی 10 ردیف از سلولهای چند وجهی متشکل است. سلولهای این بخش را کراتینوسیت میگویند. مکان تجمع ملانین ها و ایجاد رنگ پوست بر عهده این سلولها میباشد. این سلولها از دید میتوکندری زیاد غنی نمیباشند و در برخی از آنها دستگاه گلژی مشاهده میشود. بازهم سلولها با نزدیکتر شدن به سطح پهن تر میگردند. وجود گرانولهای لاملار از ویژگی های سلولهای این بخش است. نشانه ساخت اولیه پروتئین کراتین است. در این بخش اتصالات بین سلولی با نام دسموزوم وجود دارد.
بیشتر در مورد لایه شاخی بدانید
تنه مو یا همان شافت مو دقیقا بخشی از مو میباشد که از پوست بیرون میزند و دیده میشود. لایه شاخی یا استراتوم کورنئوم، غدد اکرینی عرق، غدد آپوکرینی عرق، ملانوسیتها، بافت آدیپوز که حاوی سلولهای چربی است، ماهیچه راست کننده یا ارکتورپیلی، غدد سباسه یا سبابه، بافت همبند با لایه سابکوتانوس یا زیرپوستی که به آن هیپودرم نیز گفته میشود، لایه درم یا درمیس، لایه اپیدرم یا اپیدرمیس در تصویر زیر دیده میشود.
لایه شاخی بیرونی ترین لایه اپیدرم بوده از کورنئوسیتها و سلولهای مرده تشکیل شده است و بدون هسته و اندامک میباشند. پوسته ریزی از سطوح لایه شاخی آغاز شده و سبب تعادل در روند ساخت کراتینوسیت در لایه زایا مشود.
جهت مشاهده برخی محصولات لایه بردار و اسکراب لطفا کلیک کنید.
تفاوت کراتینوسیت و کورنئوسیت چیست؟
کراتینوسیت زنده میباشد و از هسته سلولی و سیتوپلاسم برخوردار است. هنگامی که کراتینوسیت آب خود را از دست دهد میمیرد که به آن کونئوسیت میگویند. لایه های بازال، دانه دار و خاردار را بخش زنده لایه اپیدرم و لایه شاخی را بخش مرده لایه اپیدرم مینامیم.
با از هم گسستن پروتئینهایی که فصل مشترک اپیدرم و درم را نگه میدارند، پوست نشست میکند و چروکها در پوست ظاهر میشوند. لامینین 5 و فیبرونکتین پروتئینهایی میباشند که در فصل مشترک درم و اپیدرم برجستگی ها را نگه میدارند. شکل زیر نشست پوست و ظهور چروک را نمایش میدهد.
DEG اتصال سلولها را برقرار میکند و برای سالم و جوان ماندن پوست، نیازهای متابولیکی سلول را محیا و فراهم مینماید. در شکل زیر تصویری مرتبط با این متن را مشاهده مینمایید.
در شکل زیر نیز شما در حال مشاهده ماهیچه، فاشیا، هیپودرم، درم و اپیدرم میباشید.
در شکلهای زیر پوست را با جزئیاتی بیشتر مشاهده میکنید. ملانوسیت و ملانین در لایه زایای اپیدرم پوست نیز نشان داده شده است.
در شکلهای زیر پوست را با جزئیاتی بیشتر مشاهده میکنید. همینطور اپیدرم، درم، هیپودرم و سلولهای چربی را مشاهده مینمایید.
هنگامی که آنزیمها، کورنئودسموزومها را تجزیه مینمایند، به شکل نامحسوسی آب هدر رفته از اپیدرم افزایش می یابد. شکل زیر را مطالعه کنید.
جهت مشاهده برخی محصولات آبرسان و مرطوب کننده لطفا کلیک کنید.
در شکل زیر به راحتی فرورفتگی های اپیدرم و برآمدگی های درم به تصویر کشیده شده است و میتوانید مشاهده کنید.
میتوانید در شکل زیر اندامکهای حسی پوست را مشاهده نمایید. عصبهای آزاد اپیدرم و گیرنده های عصبی فولیکول مو احزای رسپتورهای آزاد میباشند. رسپتورهای پوشیده شده مثل پاسینی، رافینی، میسنر و مرکل هم در پوست وجود دارند که معمولا مرکل، رافینی و مسنر در پوستهای فاقد مو یافت می شوند و وجود دارند.
گیرنده های عصبی بسیار زیادی در پوست انسان موجود است که ذرات باسینی با وضوح بیشتری دیده میشوند. پاسینی ها وظیفه تشخیص فشار را بر عهده دارند. پاسینی در مثانه وجود دارد و حس دفع ادرار را تشخیص میدهد. در اعماق درم میتوان پاسینی ها را یافت. در شکلی که در زیر مشاهده مینمایید، گیرنده های حسی رافینی را نیز به تصویر کشیده شده است که پیچ خوردگی و کششهای جانبی را تشخیص میدهند. مایسنرز در درم پاپیلار قرار دارد و لمس خفیف را تشخیص میدهد که به پوستهای فاقد مو اختصاص دارد. در شکل زیر میبینید که در اپیدرم، مرکل و رشته های عصبی آزاد جای گرفته اند.
همانطور که از این پیش گفته شد، سلولهای مرکل در لایه زایای اپیدرم قرار دارند و بسیار به ملانوسیتها مشابه میباشند. این شباهت به اندازه ای زیاد است که به راحتی قابل تشخیص نمیباشد. در شکل زیر ذرات میسنر که در درم پاپیلار قرار دارند و گیرنده های پاسینی که بصورت رشته های بهم گره خورده و پیچیده هستند در اعماق درم و انتهای عصب رافینی دیده میشود.
جهت شناخت بهتر گیرنده های عصبی در شکل زیر، گیرنده های رافینی را به رنگ سبز، گیرنده های پاسینی را به رنگ آبی و گیرنده های میسنر به رنگ قهوه ای مشخص شده اند. پلکسوسهای ریشه مو نیز که به رنگ زرد مشخص شده اند، گیرنده هایی میباشند که به فولیکول مو متصل اند. دیسکهای مرکل در لایه زایای بازال اپیدرم هستند و قدرت تشخیص لمس را بر عهده دارند. رشته های عصبی آزاد قرار گرفته در اپیدرم نیز وظیفه تشخیص دما و درد را بر گردن دارند.
آکنه ها انواع مختلفی دارند و از نوع کمدونی تا شدید التهابی متفاوت است. آکنه در مرحله کمدون، فقط دارای کراتین و سبوم است. هنگامی که باکتری پروپیونی آکنه رشد خود را شروع مینماید، پوسچولها و پاپولها نیز تشکیل میگردند. التهاب جزئی و خفیف در مرحله پاپول به چشم میخورد. هنگامی که داخل پاپول، چرک قرار گیرد، در آن زمان به پوسچول تبدیل شده است. التهاب هنگامی شدیدتر و وسیعتر میگردد که تجمع کراتین و سبوم بیش از حد شده و باکتری پروپیونی آکنه نیز به مقدار بالایی ترشح نماید.
این فرایند منجر به تشکیل کیست و ندول خواهد شد. دیواره فولیکول ممکن است در مرحله التهابی شکافته شود و ذرات چرک از آن خارج شوند و وارد پوست گردند. این چرک هم داخل اپیدرم و هم داخل درم میتواند راه یابد. شکل زیر در این رابطه شما را راهنمایی میکند.
جهت مشاهده برخی محصولات ضد آکنه و جوش لطفا کلیک کنید.
با بیشتر بودن میزان پرتو UV میزان نفوذ پرتو نیز بیشتر خواهد شد. بصورتی که UVA به پوست نفوذ مینماید. UVB میتواند تا اعماق اپیدرم نفوذ کند. این در حالی است که UVC نمیتواند حتی در آن نفوذ نماید. شکل زیر بصورت واضح این موضوع را به تصویر کشیده است.
جهت مشاهده برخی محصولات ضد آفتاب لطفا کلیک کنید.
درم: لایه میان پوست
همان گونه که مشاهده مینمایید لایه درم توسط یک غشا از لایه اپیدرم جدا شده و در زیر لایه اپیدرم واقع شده است. منتها همچون اپیدرم از ساختار لایه لایه برخوردار نمیباشد. درم را میتوان بستر و محل تغذیه اپیدرم برشمرد. به سبب وجود رشته های الاستین و کلاژن، درم منعطف و مستحکم میباشد که به شکل یک شبکه فیبری است.
فراوانترین رشته تشکیل دهنده این بستر فیبر میباشد. بیش از 85 درصد حجم خشک درم را کلاژن تشکیل داده و وظیفه استحکام پوست را داراست. دیگر پروتئین فیبری تشکیل دهنده درم نیز الاستین است. با وجود اینکه تنها 2 درصد پروتئینهای درم را الاستین تشکیل داده است ولی پر اهمیت ترین فاکتور انعطاف و کشسانی پوست به شمار میرود.
مسئول کشسانی پوست الاستین و مسئول استحکام پوست نیز کلاژن میباشد. فیبرهای لامنین، کلاژن، فیبرونکتین، الاستین و … توسط سلولهای فیبروبلاست در درم تولید میشوند. الاستین و کلاژن اضافی تولید شده به دست آنزیمهای تجزیه کننده پروتئین (الاستاز و کلاژناز) تجزیه شده و از بین میروند. در سن جوانی یک تعادل بی نظیر در تولید فیبرها به دست فیبروبلاستها، تجزیه توسط آنزیمها و مهار آنزیمها توسط مهار کننده های طبیعی پوست هست. شکل زیر نشان دهنده این تعادل میباشد.
در شکل بالا قیچی ها به آنزیمهای تجزیه کننده پروتئین تشبیه شده اند که در حال تجزیه و از بین بردن بافت کلاژن که به صورت رشته های زرد رنگ نمایش داده شده میباشند. غلافهای سبز رنگی که در شکل مشاهده مینمایید مهارکننده آنزیمهای طبیعی پوست بوده و غلافهای آبی رنگ نیز مهارکننده های مصنوعی همچون کمپلکس MDI هستند که در فرمولاسیون برخی محصولات ضد پیری و بهداشتی مورد استفاده واقع شده اند که قدرت کمک به غلافهای سبز رنگ را دارند.
جهت مشاهده برخی محصولات کلاژن ساز و ضد چروک و ضد پیری لطفا کلیک کنید.
فیبروبلاستها با بالا رفتن سن دیگر همانند جوانی قدرت تولید الاستین و کلاژن را ندارند که این امر موجب نازک شدن پوست میگردد. پوست استحکام و انعطاف خود را از دست میدهد و چروکها بر روی پوست شروع به شکل گیری میکنند. البته امروزه علم میتواند فیبروبلاستهای درم را تحریک نموده و قدرت این سلولها در سنتز کلاژن را افزایش دهد. این مواد به 3 دسته تقسیم میگردند:
- پپتیدهای بیومیمتیک که با تقلید کردن از مولکولهای بیولوژیکی بدن ساخته شده اند.برخی از اینها فیبروبلاستهای درم را تحریک نموده و سنتز کلاژن و هیالورونیک اسید را افزایش میدهند. از مواد مصنوعی دیگر در این دسته میتوان به هیالورونیک اسید و رتینول اشاره کرد.
- برخی گیاهان که تاثر آنها در تحریک فیبروبلاستها به اثبات رسیده است. سونگا، پروتئین هیدرولیز شده سویا و عصاره ریشه ماکا فیبروبلاست را تحریک کرده و سنتز کلاژن را افزایش داده و سبب از بین رفتن چروکها میشود.
- پلی ساکاریدهای به دست آمده از مخمر نان یا بتاگلوکان: ساکرومایسیس سرویسیه یا همان مخمر نان، میکروارگانیسم استفاده شده در نانوایی است که نان را پف میدهد. در دیواره سلولی این مخمر، بتاگلوکان که یک پلی ساکارید بسیار ارزشمند است وجود دارد. استخراج این پلی ساکارید و استفاده از آن در مواد بهداشتی به تحریک فیبروبلاستها جهت سنتز کلاژن کمک شایانی مینماید.
هیپودرم: لایه زیرین پوست
در واقع هیپودرم را بخشی از پوست به شمار نمی آوریم. لایه زیرجلد که از آن به نام هیپودرم یاد میکنیم نقش بسزایی در ثبات و محافظت از عناصر پوست را بر عهده دارد. هیپودرم محل ذخیره چربی بوده و مکانی است که پوست به استخوان و ماهیچه ها متصل میشود.
ضخامت هیپودرم به علت وجود میزان زیادی سلول چربی متفاوت است. وظیفه اصلی این لایه چسباندن پوست به اندامهای زیر پوست میباشد که دارای اجسام پاچینی و رگهای خونی است. در حد فاصل بین درم و هیپودرم شبکه ای به نام شبکه جلدی به وجود می آید که هنر دست شریانهای بزرگ هیپودرم است. این انشعابات باعث تغذیه ساختمانهای درم و هیپودرم میگردد.
بسیار متشکریم که تا اینجای مقاله ما را همراهی نموده اید. جهت افزایش سطح کیفیت خدمات، خواهشمندیم با درج نظر و بازخورد ما را یاری فرمایید.
به راحتی می توانید با دنبال کردن پیج اینستاگرامی مرینوس شاپ از تخفیفات ما بهره مند شوید.